33بايد فاتحه اسلام را خواند و گذاشت كنار.» 1
و ما زمانى مىتوانيم به عمق اين فرمايش ابوالشّهدا امام حسين(ع) پى ببريم كه به يك نكتۀ بسيار حسّاس و حياتى، در تاريخ اسلام توجّه داشته باشيم و آن اين كه در عرض اين پنجاه سال به تدريج اصحاب پيامبر(ص) از دنيا رفته بودند و از اصحاب رسول(ص) نمانده بود مگر افرادى انگشت شمار و بسيار اندك و كسانى كه در اين نيم قرن متولد شده بودند، اسلام را از زبان كسانى شنيده بودند كه در عمل بويى از اسلام نبرده بودند، به ويژه نسل جديد و جوان كه نه حكومت پيامبر(ص) را در مدينه ديده بودند و نه عدالت مولا على را، تنها معاويهها را ديده بودند و كارها و ستمهاى بىشمار آنها را كه به نام اسلام مرتكب مىشدند، در اين شرايط، اسلام و قرآن كسى را مىخواست كه بتواند به تاريخ بگويد كه:
اِنْ كانَ دِينُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَسْتَقِمْ الاّ بِقَتْلي يا سُيُوفُ خُذيِني
و اين ابرمرد، كسى جز امام حسين(ع) و اين كار سترگ، جز با حماسۀ بىنظير كربلا، نمىتوانست باشد اين كار با منبر و خطابه يا با نوشتن نامه و رساله تحقّق