11
پيشگفتار
عمره، بريدن از خلق و رويكردى به سوى حق است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا، انسان با رفتن به عمره مزهاى از ملكوت مىچشد. او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است، سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است؛ عمره راه رستگارى و فوز عظيم است.
هر عبادتى مخصوص كارى است، اما عمره تنها عبادتى است كه تمام عبادتها را در برمىگيرد. در عمره نماز، استغفار و زهد معنا مىشود. فلسفۀ اشك در عمره نمودار مىگردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانهاش به اوج مىرسد. زائر چون ستارهاى درخشان در آسمان تاريكىها مىدرخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مىشود. انسانى كه به عمره مىرود، ميهمان خداست و خدا از او ميزبانى مىكند. زيارت خانۀ خدا، و گردش به دور خانۀ يار، از غذاهايى است كه خداى سبحان بر سر سفرۀ خود نهاده است تا باريافتگان ملكوت از آن بهره بگيرند.
حكمت عبوديت در عمره به كمال مىرسد؛ عمره آزمون انسانهاست، عمره نشانۀ عظمت بىپايان الهى است، تجديد خاطره با رسول خدا صلى الله عليه و آله ، سرزمين وحى و اهل بيت عليهم السلام عصمت در عمره شكل مىگيرد، عمره ذكر خداست. عمره بازار خداست و عمرهگزار در اين بازار با خدا معامله مىكند و از او مزد مىستاند.
زائر خانۀ خدا باريافته به درگاه الهى و ميهمان خداست و به عنوان ميهمان بر