43هارون الرشيد، كسى را نزد «ابن داود» و خدمتكاران قبر امام حسين(ع) در حير فرستاد. راوى گفت: قاصد، آنان را آورد؛ حسن بن راشد به ابن داود نگاه كرد و گفت: تو را چه مىشود؟ ابن داود گفت: اين مرد - هارون الرشيد - ، كسى را فرستاده و مرا احضار كرده و از او، بر جان خود بيمناكم. حسن بن راشد به او گفت: وقتى بر هارونالرشيد داخل شدى و از تو درباره كارت پرسيد، به او بگو: حسن بن راشد، اين مسئوليت را به من سپرده است. وقتى ابن داود، نزد هارونالرشيد رفت، همين سخن را گفت؛ هارون الرشيد اظهار داشت: شايسته نيست اين كار، از بىخردى حسن باشد! او را حاضر كنيد و چون حسن بن راشد آمد، خطاب به او گفت: به چه اجازهاى، اين مرد را به كار حير گماردى؟ حسن بن راشد گفت: رحمت خدا بر كسى كه وى را، بر كار حائر گمارده است. امّموسى به من دستور داد تا او را بر كار حير بگمارم و هر ماه، سى درهم به او بپردازم. هارونالرشيد گفت: او را به حير بازگردانيد و اجرتى كه امّموسى برايش مقرّر نموده، به وى بپردازيد. امّ موسى، دختر يزيد بن منصور 1 و مادر مهدى، خليفۀ عباسى است.
البته ما، اين روايت طبرى را كلمه به كلمه، نقل كرديم. به موجب اين سند تاريخى، روشن گرديد كه نام حير، بر خود شهر كربلا اطلاق مىشده است؛ همانگونه كه صاحب معجم البلدان، صحاح اللغۀ و غير آنها تصريح كردهاند. امّا حرم شريف مطابق اين روايت، به عنوان «قبر حسين بن على(ع)» ذكر شده و چنانكه پيداست، عنوان حير از قرن دوم هجرى، به مثابۀ عَلَم و نشانۀ كربلا مطرح گرديد و تا مدّتها بعد از آن؛ يعنى قرن هفتم و هشتم هجرى و شايد پس از آن نيز در ميان مردم، شايع و رايج بوده است. زيرا ياقوت حموى كه در قرن هفتم مىزيسته