91
مايۀ اشك و لبخند رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله
از «سعيد بن ابوراشد» نقل شده است كه «يعلى بن مرّه» كه از دوستان نزديك من است، به من گفته كه با گروهى به همراهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به ميهمانى مىرفتيم.
ناگهان حسين عليه السلام را ديديم كه در كوچه، در حال بازى بود، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تا حسين را ديد، پيش آمد و دستان خود را گشود. كودك، از اين سوى كوچه به آن سو مىدويد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هم با او بازى و شوخى مىكرد تا اين كه او را گرفت!
سعيد بن ابوراشد به دوستش گفت: پس از گرفتنش چه اتفاقى افتاد؟
يعلى بن مرّه گفت: با صحنهاى باشكوه رو به رو شديم.
پيامبر صلى الله عليه و آله يك دست زير چانه و دست ديگر را بر فرق سر حسين گذاشت و بر گونهاش بوسه زد و فرمود:
«حسين از من است و من از حسينم؛ خدا دوست دارد هر كس حسين را دوست داشته باشد. حسين، امتى از امتهاست.» 1
شخصى كه اين سخنان به گوشش رسيده بود گفت: از اين كه حسين زادۀ پيامبر است، جاى ترديد نيست. من