208فرماندهان و دبيران و داوران و فقيهان و ديگر مردمان تحقيق نكردم جز آنكه او را در نزد آنان در غايت شكوه و ابهت و جايگاهى والا و گفتار نكو يافتم و ديدم كه وى را بر خاندان و مشايخش و ديگران مقدم مىشمارند و دشمن و دوست از او تمجيد مىكنند.» 1هنگامى كه طاغوت وى را دربند انداخت يكى از عباسيان به كسى كه مأمور زندانى امام بود و صالح بن وصيف نام داشت گفت: بر او سخت بگير و او را آسوده مگذار، صالح گفت: با او چه كنم؟ من دو تن از بدترين كسانى را كه توانستم پيدا كنم، يافتم و آنها را مأمور وى ساختم و اينك آن دو در عبادت و نماز به جايگاهى بزرگ رسيدهاند.
سپس دستور داد آن دو تن را احضار كنند، از آن دو پرسيد: واى بر شما، شما با اين مرد (امام حسن) چه كرديد؟
آن دو گفتند: چه توانيم گفت دربارۀ مردى كه روزها روزه مىدارد و تمام شب را به نماز مىايستد و با كسى همسخن نمىشود و به كارى جز عبادت نمىپردازد. چون به ما مىنگرد به لرزه مىافتيم و چنان مىشويم كه اختيارمان از كف بيرون مىشود. 2همه از ارزش و نهايت كرامت آن حضرت در پيشگاه پروردگارش آگاهى داشتند تا آنجا كه معتمد وقتى در شرايط بحرانى و ناآرام، خليفه شد و چون مىدانست هر