180تو چگونه امامى هستى كه فرزند ندارى؟!
امام رضا عليه السلام هم در پاسخ فرمودند: شما از كجا مىدانيد كه من فرزندى ندارم؟ به خدا قسم روزها و شبها سپرى نمىشود تا آنكه خداوند مرا فرزند ذكورى عنايت مىفرمايد كه حق و باطل را از هم جدا مىسازد.
يكسال بعد از اين ماجرا يعنى در سال 195 هجرى، شيعيان وفادار، مشتاقانه در انتظار ولادت فرزند امام رضا عليه السلام بودند، آن شب، ماه پارهاى كه از خورشيد تابانتر و پرشكوهتر و والاتر بود، درخشيدن گرفت.
آرى امام جواد عليه السلام در زمانى پا به عرصۀ هستى نهاد كه شيعيان با يكديگر به اختلاف برخاسته بودند و تبليغات برخى از مخالفان به دلهاى بعضى از مردم سادهلوح نفوذ كرده بود. در اين برهه، تولد فرزند موعود امام رضا عليه السلام نشانۀ صدق آن حضرت و بطلان عقيدۀ واقفيه شد.
اين كودك بزرگوار چونان گلى كه در دست نسيم پرورش مىيابد، تحت نظارت و هدايت پدر گرامى خود بود، پدرش معارف و آداب الهى را به وى مىآموخت و بدين سان پايههاى حَسَب با شرف گوهر جمع آمدند و امام جواد را براى پذيرفتن مشيت الهى يعنى دستيابى به مقام سيادت و امامت در زمان كودكى آماده مىساختند.
تا اين زمان، امام جواد عليه السلام در مدينه مىزيست و از هدايت و تربيت پدر بزرگوارش برخوردار بود، تا آنكه حضرت رضا عليه السلام در سال 200 به خراسان رفت. آن هنگام حضرت جواد شش ساله بود. پس از شهادت پدر، در سال 203 هجرى به امامت رسيد در حالى كه حدود هشت سال داشت.