181پيشواى نهم در مجموع، دوران امامت خود را با دو خليفۀ عباسى يعنى مأمون و معتصم معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوهاى كه مأمون در مورد امام رضا به كار گرفته بود او را در پايتخت زير نظر قرار دادند. زمانى كه امام محمدتقى عليه السلام در مدينه بود شيعيان همانطور كه نزد پدرش رفت و آمد مىكردند نزد آن حضرت نيز شرفياب مىشدند زيرا آنها مىدانستند كه امام جواد عليه السلام پيشواى آينده آنها و بنا به تعبير خودشان «امام صامت» ايشان است.
روزى در حالى كه شيعيان در محضر حضرت بودند ناگهان حال آن حضرت دگرگون شد و شروع به گريستن كرد، چون خادم آمد امام عليه السلام به او فرمود مجلسى سوگوارى برپاى دارد گفت: در سوگ چه كسى؟ فدايت شوم. فرمود:
سوگ ابوالحسن رضا عليه السلام . او همين ساعت در خراسان شهيد شد. پدر و مادرم به فدايت! خراسان هزاران مايل از مدينه فاصله دارد و بين اين دو، كوهها و دشتهاى بسيارى است. آرى! اما اكنون دلشكستگىاى از طرف خداى عزوجل بر من رسيد كه پيش از اين نظير نداشته، از اينجا دانستم كه پدرم رحلت نموده است. 1امام جواد عليه السلام را با كنيۀ ابوجعفر مىخوانند تا يادآور كنيۀ جدش محمد بن على الباقر عليه السلام باشد وگرنه آن حضرت فرزندى به نام جعفر نداشت. همچنين آن حضرت القاب گوناگونى داشت از جمله: جواد، تقى، مرتضى، منتجب و