104آيه را تفسير كنند.
دانشمندان حاضر شدند: عبدالملك گفت: از اين نامۀ على بن الحسين چه مىفهميد؟ دانشمندان، كمى به فكر فرو رفتند و سپس به شور و مشورت پرداختند؛ آنگاه، نمايندۀ آنان گفت: اى امير! ما فكر مىكنيم كه اين سخن، اشاره به اين سيرۀ رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله دارد كه ايشان «صفيّه» دختر حيىّ بن اخطب را كه اسير وى بود، آزاد و آنگاه با وى ازدواج كرد!
عبدالملك: درست است! فكر مىكنم همان باشد كه شما مىگوييد، امّا دربارۀ ازدواج دخترش با غلام چه مىگوييد؟
سخنگوى عالمان گفت: اى خليفه! آن هم شايد اشارتى باشد به سيرۀ ديگر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه آن حضرت دختر عمهاش، زينب را نيز كه از اشرافزادههاى قريش بود، به ازدواج غلام آزاد شدهاش زيد بن حارثه درآورد و فخرفروشىهاى موهوم را زير پا نهاد. 1عبدالملك، از اين همه علم و دانش و به كارگيرى به جاى حضرت از سيرۀ نبوى، غرق در حيرت و تحسين شد و از اين كه نمىتوانست چون او، همۀ مردم را يكسان ببيند، ناراحت و غمگين بود؛ تازه دريافته بود كه چرا امام در قلب همگان جاى دارد. او نيك مىدانست كه هيچگاه نمىتواند چون علىبنالحسين عليهما السلام ، يكسان نگرى به بندگان خدا را پيشۀ خود سازد.