39
سامرا و خلفاى بنى عبّاس
ديگر حناى دست دسيسه بازان و روايت سازانى چون كعب الاحبار و ابوهريره و... رنگى نداشت هيچ كس حاضر نبود صداى به اصطلاح اسلام را از شام و از كاخ سبز معاويه بشنود.
فرات فريادى را كه عاشورا در فرهنگ مسلمانان جارى كرد مى رفت كه قصر قيصر شام را كه يزيد و يزيديان بر آن لميده بودند بر سرشان آوار كند و شيهۀ شهامتى را كه اسب سفيد شهادت طلبى، از صحراى كربلا، در تاريخ طنين انداخته بود، گوشهاى سنگين، حتّى ناشنوايان را نيز به خوبى تمام تكان داد، و همگان را در تأمّل و تكاپو، كه چه بايد كرد؟ و چگونه بايد اسلام و مسلمانان را از دست بنى اميّه نجات داد؟
تيرى كه سيّدالشهداء(ع) از كمان كربلا رها ساخت، درست به قلب سقيفه نشست و هر دو چشم مكّار معاويه ها را كور ساخت و تمام تور و تله هاى تزوير و تحريف را از كار انداخت.
پس از عاشوراى بزرگ، عاشورا پشت سر عاشورا و كربلا در كنار كربلاها يكى پس از ديگرى قد علم مى كرد و قصر قيصران و كاخ كسرى ها را كه از قرآن قباى تزوير ساخته و خود را بر دوش اسلام و مسلمانان انداخته بودند، به لرزه مى انداخت.
فرزندان ا مام حسن(ع) و امام سجّاد(ع) با قيامهاى