20 خويش (سفر هند) مىگفت: اگر من مرجع بودم و وجوهات شرعى به دست من مىرسيد، همه را به طلاّب مىدادم تا سفر كنند، حركت كنند. مىگفتم: اين هزينه! برويد و جهان و انسان را بشناسيد!» 1
علاّمه به شهرهايى همچون: كربلا، بغداد، كاظمين، سامرا، حيدرآباد دكن، عليگره، بمبئى، لكنهو، كانپور، تپنه، رامپور، جلالى، اصفهان، قم، مشهد، همدان، كرمانشاه، تبريز، بيروت، دمشق، مكّه، مدينه، فوعه، كفريه، معرۀ مصرين، نيل، حلب و... 2 مسافرت كرد.
اين سفرها سرشار از استنساخ، مطالعه، تهيۀ مآخذ، برخورد و ملاقات با استادان، اصلاح و ارشاد مردم، تربيت اهل علم و تأثير در آنان و گاه اقامۀ جماعت، سخنرانى، بحث و ايجاد زمينههاى فكرى در مسائل مربوط به حكومت در اسلام بود.
مهمترين نتيجۀ اين سفرها، نشر مفاهيم ولايت بود، زيرا صاحب «الغدير» به هر سامانى كه مىرفت و به هر آبادىاى كه پاى مىنهاد، مفاهيم ولايت صحيح را با خود مىبرد و نشر مىداد و تازه مىكرد و همه جا ولاى على و فلسفۀ سياسى حكومت «غدير» را خاطر نشان مىساخت. 3
برخى از كتابخانههايى كه علاّمه در آنجا، به تحقيق مصادر قديمى و استنساخ و دستيابى به تراث فكرى و مباحث اسلامى پرداخت عبارتند