65برخورد با القاعده، همين عدم شناخت درست در قبال آن باشد. اين مسأله سبب شده است برخى، القاعده و تفكر نو وهابى را يك فرصت براى ايران تلقى كنند كه با استفاده از توانايىهاى سياسى و نظامى خود، آمريكا و ديگر مخالفين اسلام را مورد حمله قرار مىدهد و بايد مورد حمايت و كمك قرار گيرد، يا لااقل از ايجاد موانع در قبال فعاليتهاى القاعده خوددارى گردد و برخى ديگر با استناد به ديدگاه فكرى القاعده - كه دشمنان خونى شيعه محسوب مىشوند - معتقدند بايد با آنان مقابله صورت گيرد و عدم مقابلۀ جدى ايران با آنان را ناشى از اين نگرانى مىداند كه آنان حملات تروريستى خود را عليه ايران سازماندهى كنند.
جمهورى اسلامى ايران بايد در مورد نوع فعاليتهاى تبليغى دستگاههاى رسانهاى ايران در قبال اقدامات القاعده در عراق دقت زيادى مبذول دارد. جهتگيرىهاى تبليغى اين رسانهها به گونهاى است كه گويا ايران از اتفاقاتى كه در عراق توسط طرفداران القاعده - و البته بقاياى رژيم بعث - مىافتد، خرسند است. اين عمل بدبينى و تأثيرات سوئى را در ميان برخى از شيعيان عراق - كه اين اقدامات را برخلاف منافع و مصالح خود مىدانند - نسبت به ايران به وجود مىآورد و آنان گهگاه نگرانى و نارضائى خود را از آن اعلام داشتهاند. اين رويكرد تبليغى ايران ناشى از همان نوع نگرش نسبت به القاعده است كه صرفاً آن را يك جريان سياسى - نظامى و امنيتى مىبيند نه يك جريان فكرى و فرهنگى و در نتيجه اقدامات آنان را در چارچوب مقاومت مشروع مردم عراق تعريف مىكند.