51عموم اغيار بود به وظايف زيارت حضرت خاتم و هيكل عصمت خاتون قيامت بين القبر و المنبر پرداختيم و اداى تحيّات زاكيات و صلوات فرايض و نوافل و سجدات تشكّر و تعفير جبين در آن مقام مقدس كه فرمودهاند
« بَيْنَ قَبْرِى وَ مِنْبَرِى رَوْضَۀٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّۀِِ » على قدر المقدور نموديم. مخصوصاً من بنده حتّى الامكان در هر شبانه روزى كه لااقل سه مرتبه به تقبيل آن آستان موفق بوديم اداى فرايض و نوافل را از پهلوى ستون مبارك ابى لبابه كه نايب مناب ستون حنّانه است و معروف است به ستون توبه و واقعه در محاذات رأس مقدّس سرور بنى آدم، حضرت خاتم - صلّى الله عليه و آله و سلم - است نميگذشتم. زهى سعادت و شرافت چشمى كه تماشاى آيين و تزيين آن رواق مطهر و اوضاع بهشتيه آن مسجد مقدس و مقرنس كارى آن را نموده باشد كه روحانيت آن مقام قدس و وسعت جا و بناى آن نخستين مسجد دنيا كه اصل سطح وى بغير از حدود اربعه و جوانب چهارگانه، شامل يك صد و نود و شش [196] ستون سنگ يكپارچه به ارتفاع شش ذرع تمام كه اغلب آن اساتين مطرّز به طلا و قرب يك ذرع از زمين بالا آمده، چهار طرفش برنج اصل ريخته شده و به غير از ضرايح ثلاثه، چندين كرور تومان سلاطين چراكسۀ روم براى تزيين آن فضاى [در اصل: فزاى] مقدس به كار بردهاند كه ما به پيوسته تا يوم القيام نام خير از ايشان در صفحۀ ايام باقى و برقرار است.
در بدايت تشرّف ورودمان قرب [36] يك ساعت به خوبى از نظاره و تماشاى آن بهشت مقام، واله و حيران بوديم؛ حيرانتر از آن