52ساعت وقتى شديم كه تماشاى گنبد مطهّر را نموديم كه با آن عظمت و وسعت كه قبّههاى هيچ يك از ائمه عراق را به آن عظمت نديديم، مع هذا تمام قبّۀ منوّره به ميناى اصل ريخته شده كه مقدار قيمت و خرج آن خدا مىداند و بس كه طليعۀ خضراى وى چشم را روشن و قلب را رونق مى دهد.
پس در آن روز ورود همانقدر كه مسمّاى زيارت و عبوديت را در آن مكان مقدّس كه منتهاى مقصود ما فقرا بود به عمل آمد و رخصت حاصل نموده، از آنجا براى تقبيل عتبۀ طاهرۀ ائمۀ اربعۀ بقيع - عليهم السلام - كه از مسجد نبوى(ص) تا آن مقام قرب سيصد قدم بيش نبوده است، شتافتيم. بدواً به حكم قانون بدعتى، هر نفرى يك مجيدى داديم. بليت اجازۀ زيارت همه روزۀ آن حجج اربعۀ الهيه را دريافت نموديم. از ملازمين خوش عقيدت خوش انصاف آن بقعه گرفتم. بعد از تشرّف به آن بقعۀ منوّره و دست دادن رقّت و خشيت بى نهايت، پس فىالجمله دلى در زيارت و گريه و زارى در آن بقعۀ منوّره خالى نموديم و آن روز را مراجعت به منزل كرديم و راحت نموديم.
روز ديگر قبل از طلوع فجر ثانى از ذوقى كه در دل بود براى فريضۀ صبح، اوّل به مسجد مقدس شتافتيم و اداى فريضه نموده بعد به زيارت تفصيلى موفق گرديديم و جبهۀ تضرّع منوّر سوديم از نَعَمات عظماى الهيۀ آن كه بسط قواعد مشروطه صحيح عثمانيه معارضات و معاندات ظاهرى بين عامه و خاصه را كه از بدو رحلت حضرت نبوت تا چند سال قبل از تقيه و اذيتهاى فوق العادۀ به حاج شيعه را مرتفع