7فكر مىكنم براى روحيهات خوب باشه. هم فاله، هم تماشا. هم گزارش تهيه مىكنى، هم گردش و تفريح.
رزا با ترديد نگاهى به هلن كرد و چيزى نگفت. هلن وقتى سكوت رزا را ديد، بعد از كمى مكث ادامه داد: نمىخواى بدونى اين مأموريت چيه و كجاست؟! رزا با علامتِ سر نشان داد كه بدش نمىآيد در مورد مأموريت چيزى بداند.
هلن گفت: مىدونى كه خيلى وقته يه پژوهش گسترده رو براى شناسايى اديان و مراسمهاى مذهبى اونها شروع كرديم و خبرنگارهاى فعال خودمون رو به نقاط مختلف دنيا فرستاديم تا دربارۀ دينهاى مختلف تحقيق كنند و چند گزارش دنبالهدار بنويسند تا به صورت پاورقى توى روزنامه چاپ بشه. بودجۀ خوبى هم براى اين كار در نظر گرفته شده...
رزا با بىحوصلگى گفت: خواهش مىكنم اين قدر حاشيه نرو، اصل مطلب رو بگو...
هلن كمى خودش را جمع و جور كرد. مىدانست با گفتن اصل مطلب امكان اين كه رزا از كوره دربرود زياد است. به همين خاطر در گفتن اصل مطلب خيلى احتياط مىكرد و خودش را از قبل براى هر واكنشى