39به عثمانبن مَعمر داده بود، با ابن سعود در ميان گذاشت و بدين ترتيب رشتۀ اتحاد ميان اين دو نفر منعقد گرديد.
راويان مىگويند، امير محمدبن سعود با ابن عبدالوهاب بر جهاد در راه خدا(!) بيعت نمود ... در حالى كه اين دو تن هيچ شهرى از شهرهاى كفار؛ چه در شرق و چه در غرب را فتح نكردهاند و اين - به اصطلاح - جهادشان، بر ضد مسلمانان بود؛ همان مسلمانانى كه از اطاعت ابن سعود سرباز زدند. به همين دليل ابن سعود به ابن عبدالوهاب گفت: تو را بشارت مىدهم به پيروزى و جهاد با كسانى كه مخالف توحيد هستند، امّا مىخواهم با تو، دو شرط داشته باشم:
1. وقتى كه ما تو را يارى كرديم و خداوند فتح و پيروزى را نصيب ما و شما نمود، مىترسم كه تو از ميان ما كوچ كرده، به جاى ما، غير ما را يارى كنى لذا محمد بن عبدالوهّاب با او عهد و پيمان بست كه چنين كارى را انجام ندهد.
2. من خواهان آنم كه از اهل دُرعيه به هنگام برداشت محصول، مالى درخواست كنم، ولى مىترسم كه تو مانع شوى. ابن عبدالوهاب گفت: شايد خداوند فتوحاتى نصيب ما كند كه در اثر آن، غنايم زيادى به دست آورى و آن، بيش از آنچه باشد كه از