37در ميان نهاد و ميان او و حاكم، پيمانى برقرار گرديد و قرار شد كه حاكم از او پشتيبانى كند.
پيمان منعقد شده به اين صورت بود كه عثمان بن مَعمر، محمد بن عبدالوهّاب را در آشكار نمودن دعوت و انتشار عقايدش آزاد بگذارد و در مقابل، محمد بن عبدالوهّاب به هر ترتيبى كه ممكن است، وى را بر نواحى نجد مسلّط كند؛ چرا كه در آن زمان نجد به شش امارت تقسيم مىشد كه يكى از آنها، امارت عيينه بود. براى استحكام اين روابط، عثمان بن مَعمر خواهرش را به تزويج محمد بن عبدالوهاب درآورد. بدين ترتيب ابن عبدالوهاب براى دنيا، دين را تسخير نمود و حاكم نيز بر منطقۀ نجد مسلّط گرديد.
امّا اين پيمان چندان طول نكشيد؛ چرا كه به دستور ابن عبدالوهاب، قبر زيدبن خطاب 1 تخريب شد و شهر به تشنج و التهاب كشيده شد. خبر دعوت محمد بن عبدالوهّاب و اعمالى كه او صورت داده بود، به سليمان الحميدى، امير احساء و قطيف رسيد. وى نامهاى براى عثمانبن مَعمر نوشت و دستور داد ابن عبدالوهاب را به قتل برساند.