94اصالتهاى مكتبى مىشوند.
بىتفاوتى زائران، نسبت به معيارهاى زندگى سالم، در پرتو وحى و سنت پيامبر(ص)، سرآغاز آسيبپذيرى دين و جامعه خواهد بود. شايد، اينطور فكر كنى كه عالمان بايد نمونههاى اخلاق و رفتار باشند و من مسئوليتى ندارم! مگر پيامبر اسلام(ص)، همه مسلمانان را در برابر دين و جامعه مسئول نخوانده است؟ مسئول بودنِ هر مسلمان - زن يا مرد، عالم يا عامى - در حقيقت، او را برمىانگيزد تا به سهم خويش، از دين و جامعه مرزبانى كند؛ زيرا امانتهاى الهى نزد مسلمانان بوده و آنان مسئوليت حفظ امانتها را دارند. ترديدى نيست كه تكليف عالمان نسبت به مردم عادى بس سنگينتر است؛ چراكه آنان وارثان پيامبران خوانده شدهاند: (وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّة يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ؛«بايد از ميان شما جمعى دعوت به نيكى كنند.» (آل عمران: 104)
آيا مسلمانى مىتواند بگويد كه او مخاطب اين آيه و دستور خداوند نبوده و در برابر بدىها وظيفهاى ندارد؟
در سعى صفا و مروه به چه مىانديشى؟
در طواف، دوشادوش بقيه زائران بودى و گرد خانهاى گشتى كه ابراهيم خليل و اسماعيل ذبيح، ديوارهاى آن را بالا آوردند. اما در فاصله صفا و مروه، در دويدن هستى، نه در چرخيدن! و هاجر، مادر اسماعيل را به خاطر مىآورى! اينك