80باشيم، آمدهايم در طواف بكوشيم، نه فقط با پا! نه فقط با فرياد! مبادا كه در شمار كسانى درآييم كه با هياهوى حج، سرگرم شدهاند و از عشق نهفته در حج، بىخبر ماندهاند! اگر دو بار طواف كردهايم و يكسان مانديم، گويى دو روز كوشيدهايم و بهرۀ آن يكسان است! زيان نكردهايم؟ هر طوافى، طوافى ديگر مىطلبد؛ طوافى برتر، لايق شويم تا پلهپله به ملاقات صاحب خانه برويم! حج ابراهيمى يعنى ملاقات دوست! حج ابراهيمى يعنى پيراستن حرم دل از بيگانگان و راهزنان وسوسهگر و فريبكار!
در راهش اگر به نيكنامى برسى
در طواف كعبه، بايد دو نشانه بلند را آشكار كرد؛ نخست، فروتنى در برابر عظمت صاحب خانهاى كه اكنون گرد آن مىگرديم و ديگر، اعتراف باطنى به عزت او. فلسفه معنوى حج، اين است، نه بسنده كردن به چرخيدن و بىخبر ماندن از اسرار كعبه و طواف آن. مىبينى كه اين خانه، با ديگر خانهها متفاوت است و طواف آن بىهدف نيست! حال چه تحولى