37
گفت: مىدانم سرزمين مقدسى است، ولى آدم هيچ استراحت و آسايشى در آنجا ندارد.
گفتم: حالا دو روز، آدم به خواب راحت و جاى نرم و استراحت نرسد، چه مىشود؟ اصلاً منا و عرفات، يك خانهتكانى روحى است، تا آدم را به خود آورد و شناخت جديدى از زندگى بدهد. مشعر و منا، محل تمرين «خاكى بودن» و «خاكى زيستن» است.
گفت: شايد بستگى به درجات ايمان اشخاص داشته باشد. من كه خدا خدا مىكردم، هر چه زودتر منا تمام شود و به هتل بيايم و يك دوشى و نظافتى...
گفتم: خيلىها را ديدم كه هنگام سوار شدن به ماشين، اشك در چشمهاشان حلقه زده بود و گريه مىكردند. گريۀ وداع؛ مثل اينكه از كربلا جدا مىشوند. همان حالتى كه هنگام خداحافظى از مدينه به ما دست داد. هيهات كه باز هم زائر حرمين شريفين باشيم و در عرفات و منا وقوف كنيم.
گفت: هنگام برچيدن خيمهها، دلم گرفت. چه وضع آشفتهاى در خيمه پيدا شد.