101التماس به سوى پروردگار دراز گشته و در مقابل در ايستادهاند، به هنگام گشوده شدن درِ كعبه تكبير گفته و بانگ شيون فريادشان بالا مىگيرد و با تكبير مىگويند:
«أللّهمّ افْتح لنٰا أبوابَ رَحْمَتِك و مَغْفِرَتِكَ يا أرحم الرّاحمين».
«بار الها! اى مهربانترين مهربانان، درهاى رحمت و آمرزش خود را بر ما بگشاى.»
سپس تكبير گويان وارد بيت مىشوند.
ابن جبير در جاى ديگر از سفرنامهاش، پس از برگشتن مردم از منا در پايان اعمال حج مىگويد:
اين روزها درِ خانۀ مكرمۀ كعبه را همه روزه براى ايرانيانِ رسيده از عراق و خراسانيان و ديگران از آنها، كه به همراه اميرالحاج عراقى آمدهاند، مىگشايند. اين گروه در آستانه درِ گرامى خانه آنچنان ازدحام مىكنند كه بر اثر آن، بر زمين مىافتند و در ورود به خانه از هم پيشى مىگيرند. عدهاى بر سر و دوش ديگران بالا مىروند و دست و پا مىزنند، گويى كه آنان در بركهاى از آب شنا مىكنند! صحنهاى هولناكتر از آن را نديدهام؛ زيرا كه اين هجوم منجر به تلف شدن برخى و شكستن اندام بسيارى مىشد! اينگونه افراد كه در انديشۀ ورود به كعبه بودند، كمترين توجّهى به اين ضايعات نمىكردند و لحظهاى از تكاپو و فعاليت باز نمىايستادند، بلكه از شدّت شوق و كثرت ذوق، چون پروانهاى بر گِرد چراغ مىچرخيدند.
شرويان يمن - كه از آن سخن خواهيم گفت - در مقام مقايسه با اين گروه غير عرب، حالتى موقّر و آرام را دارند، خداوند اينان را با نيّاتشان پاداش آخرت دهد! برخى از ايشان كه مرگشان فرا رسيده بود، در ميان اين فشار و ازدحام، ديده از جهان فرو بستند، خداوند همه آنان را بيامرزد! در اين آشفتگى و ازدحام برخى از زنان ايشان نيز بدين گروه مىپيوستند و بر ازدحام مىافزودند و در حالى كه پوستشان برافروخته و تاول زده بود، از معركه خارج مىشدند، خداوند خود همگان را بر اساس اعتقاد و نيت افراد، پاداش خير رساند!
ابن جبير دربارۀ ورود قبايل شرويان از يمن به درون كعبه، نيز مطالبى آورده و