17 فَإِنَّهُ مِنِّي ؛ «هر كه مرا پيروى كند، از من است» (ابراهيم: 36)، سخن از زن و مرد نيست. اين نمونهاى بود مبنى بر اين كه قرآن هُدىً لِلنّٰاسِ و برنامهاى براى تدريس انسانها است و مراد از «ناس»، صنف به خصوصى نيست. 1
به تعبير علامه بزرگوار محمد حسين طباطبايى:
مشاهده و تجربه، اين معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد، از يك نوع و از يك جوهراند، جوهرى كه نامش انسان است، چون تمامى آثارى كه از انسانيت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نيز، مشاهده شده است (اگر در مرد فضائلى از قبيل سخاوت، شجاعت، علم، خويشتندارى و امثال آن ديده شده، در صنف زن نيز ديده شده است) آن هم بدون هيچگونه تفاوتى. به طور مسلم ظهور آثار نوع، دليل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نيز، انسان است. بله اين دو صنف در بعضى از آثار مشتركه (نه آثار مختصه از قبيل حامله شدن و امثال آن)، از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند، ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانيت، باعث آن نمىشود كه بگوئيم نوعيت در صنف ضعيف باطل شده و او ديگر انسان نيست و با اين بيان روشن مىشود كه رسيدن به هر درجه از كمال، كه براى يك صنف مقدور است، براى صنف ديگر نيز، ممكن است و يكى از مصاديق آن