35نباشد، مثلاً بتها در طول خدا باشند و آنچه دارند از خدا داشته باشند، در اين صورت «بتها مساوى خدا هستند»، صادق نيست. حاصل سخن اين كه تساوى، ملازم با در عرض بودن و عِدل بودن بتها با خداوند است.
«اَلْمُجْرِمُونَ» به دو معنى آمده است : الف: گذشتگان ما كه به آنان اقتدا كرديم. ب: شياطين.
«شٰافِعِينَ » : به معناى دوستانِ غير فاميل است.
«صَدِيقٍ حَمِيمٍ» : به معناى دوستان از فاميل و خويشان است.
«حَمِيمٍ » : آن عدّه از بستگان را گويند كه ما را دوست مىدارند و ما نيز آنان را دوست مىداريم.
حاصل معناى اين چند آيه اين است كه بتپرستان در قيامت مىگويند :
ما صرفاً در تصور و اوهام زندگى مىكرديم، تصور ما اين بود كه بتها همانند خدا و مساوى با خدا هستند. در صورتى كه چنين نبوده، آنها نه مىتوانند ما را كمك كنند و نه خودشان را.
شايد علت اين كه بتها را مىسوزانند با اين كه برخى از آنها همانند سنگ يا چوب، بىجان هستند، براى نشان دادن خوارى و ذلت آنان به مشركان باشد تا با چشم خويش خوارى آنان را ببينند كه حتى نمىتوانند از خودشان دفاع كنند. 1آيۀ دوم:
«...ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» 2؛ «سپس كسانى كه كافر شدند، بتها را با خدا مساوى و يكسان قرار دادند.»