34سوگند كه ما در گمراهى آشكارى بوديم. چون شما را با پروردگار عالميان برابر مىشمرديم! امّا كسى جز مجرمان ما را گمراه نكرد.
(افسوس كه امروز) شفاعتكنندگانى براى ما وجود ندارد. و نه دوست گرم و پرمحبتى.» 1«فَكُبْكِبُوا...» : يعنى گروه گروه به دوزخ انداخته مىشوند. «كبب» در اصل به معناى انداختن است و تكرار «فاءالفعل» مفيد تكرار معناست.
«هُمْ »: مراد از آن خدايان و معبودان بتپرستان است.
«اَلْغٰاوُونَ»: به معناى بتپرستان است.
«إِنْ كُنّٰا»: «ان» مخففۀ از مثقله است. اصل آن «تاللّٰه انّا كنّا» بوده كه «نون» و «الف» حذف شده است؛ يعنى به خدا قسم كه حقيقتاً ما در گمراهى بوديم؛ زيرا بتها را مساوى با خدا قرار داده بوديم. در جملۀ «إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعٰالَمِينَ » ، علت گمراهى را بيان كرده است؛ يعنى اشتباه ما در اين بود كه بتها را مساوى با خدا مىدانستيم.
اين كلام كه بتها مساوى خدا هستند در صورتى صحيح است كه اعتقاد آنان اين باشد كه بتها مستقلاً خدايى مىكنند. همان گونه كه خدا مستقلاً امور را انجام مىدهد و داراى قدرت و مديريت در عالم است، خواه تساوى در تمام امور يا در بعضى از امور باشد در هر جهت بايد بتها را رقيب خدا و عِدل خدا بدانند؛ مثلاً آنان بتها را ضار و نافع مىدانستند - كه در آينده توضيح خواهيم داد - اين گفتار در صورتى صحيح است كه آنها همانند خدا و به طور مستقل بتوانند سود و زيان برسانند. اما اگر چنين