19
يك پرسش
در اينجا اين سؤال مطرح است كه اين دو اعتقاد چگونه با هم جمع مىشود؟ از طرفى معتقد است كه خالق آسمانها و زمين و همۀ موجودات خداست، از طرفى معتقد است موجودى غير از خدا، ضرر زننده و نافع است. جمع ميان اين دو اعتقاد واقعاً محال است؛ از يك سو معتقد باشد كه همۀ موجودات حتى وجود بتها از آنِ خداوند است و از سوى ديگر بتها را هم داراى اثر بداند. جمع ميان اين دو عقلايى نيست و هيچ عاقلى نمىتواند داراى دو عقيدۀ متضاد باشد.
البته نوع ديگرى قابل تصور و معقول است و آن اين كه معتقد باشد خداوند در اثرگذارى استقلال دارد و بتها در طول خدا صاحب تأثير هستند و اين قدرت را خداوند به بتها تفويض كرده است؛ مانند اعتقادى كه ما دربارۀ انبيا و ائمه عليهم السلام داريم؛ مثل زنده كردن مردگان توسط حضرت عيسى عليه السلام به اذن خدا. اين نوع از عقيده، دربارۀ بتها از نظر ثبوت بلامانع است، اما از نظر مقام اثبات، محتاج به دليل است. حال جاى اين بحث است كه عقيدۀ مشركان دربارۀ بتها از نوع اوّل است، يا دوم.
آيات يادشده - به كمك دو قرينه - دلالت دارد كه عقيدۀ مشركان از نوع اوّل است؛ و بتها را داراى ضرر و زيان مستقل مىدانستند.
قرينۀ اوّل : «ف» در «فَأَنّٰى يُؤْفَكُونَ» است؛ يعنى وقتى همۀ امور در دست خداوند است، پس كجا مىرويد؟ گويا آيه، ملازمه ايجاد كرده است بين اين كه خالق آسمانها و زمين خداوند است و بين اينكه نبايد سراغ بتها رفت. تحقق اين ملازمه، در صورتى صحيح است كه بتها داراى استقلال