18منحرف مىشوند و بت مىپرستند؟!»
از اين آيه، نكتۀ ظريفى استفاده مىشود و آن اينكه وقتى شما مشركان قبول داريد كه آفريدگار همۀ آسمانها، زمين، ماه و خورشيد خداست و همۀ امور به دست اوست؛ پس به كجا مىرويد؟ چرا به سوى بتها روانه شدهايد؟ در حقيقت با اعتراف ياد شده، پذيرفتهايد كه بتها نيز، مخلوق خدا هستند؛ چون آنها هم جزء آسمان و زمين هستند. شما يا موجودات آسمانى را مىپرستيد يا زمينى را، هر كدام كه باشد، مخلوق خداوند است؛ چون خالق همۀ آسمانها و زمين خداوند است. بنابراين شما پذيرفتهايد كه بتها مملوك محض هستند و از خود استقلالى در اثرگذارى ندارند؛ پس چگونه حق را باطل و باطل را حق مىبينيد، اين كار عقلايى نيست؛ همانگونه كه در آيۀ «بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاٰ يَعْقِلُونَ» 1، به اين مطلب تصريح كرده است.
مفردات راغب، «فَأَنّٰى يُؤْفَكُونَ» را اين گونه معنا كرده است: «إفك» عبارت است از وارونه كردن شىء از چهرۀ حقيقى، به چهرۀ غير حقيقى. با توجه به معناى «افك»، معناى آيه چنين مىشود : حق اين است كه شما (مشركان) خدا را عبادت كنيد؛ چون طبق اقرار شما، زمام همۀ امور در دست اوست، اما شما حقيقت را وارونه كرديد و به جاى عبادت خدا بتها را عبادت كرديد، در صورتى كه آنها مالك هيچ امرى نيستند. بنابراين «فَأَنّٰى يُؤْفَكُونَ » ؛ يعنى چگونه حق را رها كرده و به دنبال باطل رفتيد. و اين مفاد همان «فَأَنّٰى تُسْحَرُونَ» 2 است.