87است، كينههاى واقعى خود را براى ادامهدادن به راه و حمله به يثرب و كشتار مسلمانان بروز دادند و بر خلاف اصرار ابوسفيان، به مكّه باز نگرديدند.
3 - در ميان قريشيان كسانى پيدا شدند كه حاضر به ادامۀ راه و هجوم به مسلمانان نبودند و بتپرستان را از كشتار مسلمانان منع مىكردند؛ ولى موفّق نشدند و در اين حال، يا خود برگشتند و يا تن به جوّ متعصّبانه و تندخويانۀ قريش داده، بنا به سنن عربى طوايف، در صدد جبران اين احساس حقارت بر آمدند.
4 - قريش هدف اصلى خود را وادار كردن مسلمانان به زور و بازگشت به نظام كهن بتپرستى و تندادن به اطاعت اشراف قريش تعيين كرده بودند.
5 - قريش چون در تحريك انگيزه و هدفِ همكيشان خود در دفاع از دين آبايى و قوميّت جاهلى موفّق نشدند، انگيزۀ خونخواهى و انتقام از قاتلان عمرو بن حضرمى را مطرح كردند و عصبيّت قومى همكيشان خود را چنان شعلهور ساختند كه منجر به هجوم و حمله گرديد.
در برابر اين اسناد و نتايج حاصلۀ تاريخى كه تلاشهاى جنگجويانۀ مكّىهاى بتپرست را نشان مىدهد، بايد بررسى كرد كه مسلمانان در چه موقعيّتى بودند؟ آيا آنها نيز موضع جنگجويانه داشتند؛ يا براى صلح و عدم درگيرى تلاش مىكردند؟
پاسخ به اين پرسشهاى مهمّ تاريخى را به همان شيوه و روالى كه در شناساندن موقعيّتهاى قريش بر اساس كتاب مغازى طى كرديم، در مستندات تاريخى واقعه پىمىگيريم:
2 / پ : اسناد تاريخى تلاشهاى صلحجويانه
در قسمت «ب» از اين مقال، يادآور شديم كه خروج محمّد صلى الله عليه و آله و مسلمانان از مدينه به جانب بدر، اوّلاً به قصد نبرد نبود و ثانياً نمىدانستند كه به كجا بايد رهسپار شوند.
سند شمارۀ 1 :
«گروه زيادى از اصحاب چون با خروج پيامبر موافق نبودند، همراه او بيرون