75كنارۀ دريا را انتخاب نمود.
چنين اقدامى از هوشمندى و عكسالعمل بهموقع ابوسفيان و تسلّط او بر راههاى حجاز حكايتى آشكار دارد. به زعم نگارنده چنين كارى به انگيزۀ نجات كاروان، نمىتواند با توجّه به ذهنيّت مادّى حاكم بر اذهان قريشيان، مورد انتقاد تاريخى قرار گيرد.
حال برگرديم به اسنادى كه ما را از وضعيّت نيروهاى بتپرستان در طول راه مكه - بدر آگاه مىسازد.
واقدى مىگويد:
سند شمارۀ 3 :
«و كان الفُرات بن حَيّان العِجْلي أرسلته قريش حين فَصلت من مكّة إلى أبي سُفيان بن حرب يُخبره بمسيرها و فصولها، و ما قد حشدت. فحالف أبا سفيان، و ذلك أنّ أباسفيان لصق بالبحر، و لزم الفرات بن حيان المحجة... و أقبلت قريش من مكّة ينزلون كلّ مَنْهَل يُطعمون الطعامَ مَن أتاهم، و ينحرون الجُزوُر... فمضيا. ثمّ انتهوا إلى الجُحْفة عِشاءً». 1«... قريش چون از مكّه بيرون آمدند، فرات بن حيان عجلى را پيش ابوسفيان فرستادند تا خبرِ بيرون آمدن و مسير ايشان را به اطّلاع او برساند و بگويد كه چه چيزهايى فراهم ساختهاند. اتفاقاً فرات، به راهى رفت كه غير از راه ابوسفيان بود. ابوسفيان خود را به كنار دريا رسانده بود و فرات از شاهراه معمولى رفته بود...»
«قريش از مكّه پيش مىآمد و پس از فرود در هر منزل، هر كس را كه پيش ايشان مىآمد، اطعام مىكردند و برايشان شتر مىكشتند... همچنان رفتند تا شبانگاه به جحفه رسيدند...»
از آنجا كه خروج بتپرستان از مكّه، پس از آگاهى از هشدار ابوسفيان بوده، طبيعى است كه ابوسفيان نيز خبر كاروان را كه به خيال او از يك خطر جدّى رهانيده شد و