76خود و يارانش به سلامت وارد اراضى مكّه شدند، به اطّلاع بتپرستان قريش كه در ميانۀ راه مكّه - بدر بودند، برساند.
سند شمارۀ 4 :
واقدى مىنويسد:
«فلمّا أفلت أبو سفيان بالعير و رأى أن قد أحرزها أرسل إلى قُريش قيسَ ابن إمرىء القيس - و كان مع أصحاب العير - خرج معهم من مكّة، فأرسله أبو سفيان يأمرهم بالرجوع، و يقول: «قد نجت عِيرُكم وأموالكم فلا تحرزوا أنفسكم أهل يَثرب، فلا حاجة لكم فيما وراءَ ذلك، إنّما خرجتم لتمنعوا عيركم و أموالكم، و قد نجاها اللّٰه». 1«چون ابوسفيان كاروان را دور كرد و مطمئن شد كه آن را از خطر رهانيده است، قيس بن إمرى القيس را كه از مكّه همراه كاروان بود، پيش قريش فرستاد و به آنها دستور بازگشت داد و پيام فرستاد كه كاروان شما از خطر جست.
شما هم خود را با اهل يثرب درگير نسازيد؛ زيرا چيز ديگرى غير از محفوظماندنِ كاروانتان نمىخواستيد. شما به منطور حفظ و نگهدارى كاروانتان بيرون آمديد و خداوند كاروان شما را نجات داد.»
قابل درك و منطقى است، وقتى نيرويى براى نجات كاروان از شهر خارج شدهاند، بايد مطابق عُرف و آداب معمولشان به شهر بازگردند و خود را درگير معركهاى نسازند؛ چه آنها به خواستشان رسيدهاند. ابوسفيان نيز بر مبناى همين زمينۀ معمول و روالِ تجربهشده، ضمن دادن خبر سلامتى خود و نجات كاروان، از قريشيانى كه به كمك به او آمده بودند، خواست تا بازگردند.
اكنون اسناد تاريخى واكنش بتپرستان قريش را در قبال چنين درخواستى مورد بررسى قرار مىدهيم.