62بر عقبافتادهترين جوامع آن روزگار - يعنى اعراب باديهنشين - جستجو كنند، تعليمات محمّد صلى الله عليه و آله را ميزان و محك خوبى و زشتى اعمال مردم آن ديار، مىدانند.
واقدى و ابن سعد در كتابهايشان به ذكر سندى مبادرت مىورزند كه از ذكر اسناد آن خوددارى مىكنند:
گفتهاند: «و بعث رسول اللّٰه - صلّىاللّٰه عليه [ وآله ] وسلّم - طلحة بن عُبَيداللّٰه و سعيد بن زيد قبل خروجه من المدينة بعشر ليال يتحسّسان خبر العِير...». 1واژۀ «يتحسّسان» در نسخههاى خطّى ديگر به صورت «يتجسّسان» و در بعضى نُسخ به صورت «يتحسبان» كتابت شده است. تفاوت در معانى اين واژهها اندك نيست كه بتوان به سادگى از آن گذشت. سهيلى، بر واژۀ «تحسّس» صحّه گذارده است؛ زيرا كه «كسب خبر بعينه» معنا مىشود. 2 در حالى كه منظور از «تجسّس» آن است كه در واقعۀ مزبور، از افراد ديگرى در مورد موضوع كاروان قريش، كسب اطّلاع مىشود.
طبرى، موسى بن عقبه و ابناسحاق از اين مأموريّت ما را خبرى ندادهاند و ابنحجر عسقلانى ذيل شرح حال «طلحة بن عبيداللّٰه» بىآنكه به مأموريت تحسّسى يا تجسّسى وى اشارتى كند، تصريح مىكند كه او هنگام وقوع واقعۀ بدرْ در تجارت شام بوده 3 و ابن عبدالبر از زبير بن بكار مىآورد كه:
«كان طلحة بن عبيداللّٰه بالشام في تجارة حيث كانت وقعة بدر». 4و در مورد مأموريّت، فقط همان قول واقدى را بدون استناد به اسناد آن يادآور