55مىكند، از جمله مىگويد:
«يا معشر قريش... و اللّٰه ما أعرف رجلاً و لا امرأة من بني عبد مناف له نشّ فصاعداً إلاّ و هو في هذه العير». 1و يا كسانى مانند حَنْظَلة بن ابى سفيان، عمرو بن ابىسفيان مىگويند:
«ما لنا مال و ما المال إلاّ لأبي سفيان».
يا وقتى مىخوانيم كه براى حفظ چنين مالى، اشراف قريش حاضر مىشوند هزينۀ هجوم به مسلمانان را در مكّه تأمين نمايند و حتّى بعدها هجوم گسترده به مدينه و وقوع حادثۀ احد از عوايد چنين مالى تأمين مىگردد، نشاندهندۀ اهميّت كمّى مالالتّجارۀ مذكور وحيطۀ سرمايۀاشراف قريشاست. مهمتر آنكه ابوسفيان درنامهاىكه درطول راه براى قريش نوشته، ازجمله بهاَشراف قريش گفتهاست: «...تجارت خودرا حفظ كنيد!» 2و وقتى ابناسحاق در شرح جدّى گرفتن اين خطر توسّط مالكان اصلى آن مىگويد: «فلم يتخلّف من أشرافها (قريش) أحدٌ إلاّ أنّ أبا لهب بن عبد المطّلب...». 3و يا به گفتۀ موسى بن عقبه از الزهرى:
«و كان في العير ألف بعير تحمل أموال قريش بأسرها إلاّ حويطب بن عبد العزّى...». 4همه و همگى از جمله اسناد ضمنى است كه به خوبى مىتواند ما را به قبول منافع