47«قريشى گفتند: محمّد در ماه حرام خونريزى مىكند؛ اموال را مىگيرد و مردان را اسير مىنمايد و حرمت ماه حرام را مىشكند.» 1واقدى گفتههاى قريش را در يك جمعبندى مختصر چنين ثبت كرده است:
«فقالت قريش: قد استحلّ محمّد الشهر الحرام، فقد أصاب الدم و المال و قد كان يُحرّم ذلك و يُعظّمه». 2چنين واكنشى از جانب قريش، با موافقت عموم مسلمانان مدنى و مكّى روبرو بود و از لابلاى گفتههاى ثبتشده در منابع تاريخى مىتوان آن را به خوبى يافت كه به تصريح بيهقى:
«گروهى از مسلمانان شروع به سرزنش آنها كردند.»
تنها از روايت ابنشهاب زهرى دقيقاً معلوم مىشود كه «دو نفر، از همراهى با گروه هشتنفرى عبداللّٰه بن جحش خوددارى كردند».
گفتنى است: جملۀ:
«و عنّفهم إخوانهم من المسلمين فيما صنعوا»؛ «و مسلمانان ديگر، ايشان را سرزنش مىكردند و سخنهاى سخت در حق ايشان مىگفتند.» 3كه ابناسحاق از آن ياد كرده است، دقيقاً محقّقان را متقاعد مىكند كه اين خطا مورد تأسّف مسلمانان بوده و در مجموعۀ تعليمات محمّد صلى الله عليه و آله نبوده است؛ خاصه آنكه ابوجعفر محمّد بن جرير طبرى به صراحت بيشتر روايت عروه را نقل كرده است كه:
«و عنّفهم المسلمون فيما صنعوا، و قالوا لهم: صنعتم ما لَم تؤمروا به، و