85مىرسيد، به ازاى هر هزار شترِ ماده، شتر نرى را از يك چشم كور مىكرد. او نخستين كسى بود كه با گوشت شتران فربه، از حاجيان در مكه پذيرايى كرد و در آن سال به همۀ حاجيان عرب سه پيراهن از پارچههاى بُرد يمانى بخشيد. او در ميان عرب از چنان مقام و منزلتى برخوردار شد كه همگان سخنانش را چون دستورات دينى مىپذيرفتند و كسى با وى مخالفت نمىكرد. او كسى است كه گوش شتران را مىشكافت. مادهشتر را پس از زاييدن ده بچۀ ماده، آزاد مىكرد. شتر نرى را كه باعث آبستن ماده و زاييدن مادهشتر مىشد، مورد حمايت قرار مىداد. مادهشتر نذر شده را آزاد مىكرد. بتها را در اطراف كعبه نصب كرد و بت هبل را از هيت، از سرزمين جزيره به مكه آورد و در داخل كعبه نصب كرد و از آن پس بود كه عربها در كنار آن، با تيرهاى بىپر به تفأّل و قرعهكشى مىپرداختند. او نخستين كسى است كه دين حنيفيه؛ يعنى دين حضرت ابراهيم عليه السلام را تغيير داد. فرمانش در مكه و در ميان اعراب كاملاً مطاع بود و هيچ كس نافرمانىاش نمىكرد. در مكه مردى 1 از جرهم بر دين ابراهيم و اسماعيل عليهم السلام بود كه شعر مىگفت و زمانى كه عمرو بن لحىّ آيين حنيفى او را تغيير داد، خطاب به وى چنين سرود:
يا عمرو لا تظلم بمكّة
گفتهاند كه عمرو بن لحى، آن جرهمى شاعر را از مكه بيرون راند و او در اطم، كه از بخشهاى مدينةالنبى است، ساكن شد. او دربارۀ شوق خود به مكه، ابياتى را چنين سروده است:
ألا ليتَ شِعْرى هل أبيتنّ ليلة
وأهلي معاً بالمأزمين حلول