52قشنگ، به وضع ييلاقى ساختهاند، نهار و چايى در راه آهن خورده شد، اين راه [ آهن] خيلى بد حركت مىكند، قدرى روزنامه به زحمت زياد در اطاق راهآهن نوشتم، درههاى كوه«تفليس»خيلى باصفا است، برف كمى هم داشت. اصلاً امسال كوهها اينجا كم بارندگى 1 شده است، برف خيلى كم بود، بعضى جاها كنار راه چشمهها ديده مىشد، كه اطراف آن را ساخته بودند، خيلى خوشگل بود، ما كه يك شبانه روز است در ميان راه هستيم، و آب از دست«روس»غير دين مىگيريم، خيلى ميل داشتم پياده شده، دست و رويى شسته، آبى بخوريم [ و] وضويى بگيريم، چه فايده ممكن نمىشد، و راه به شدت مىرفت:
آب كم جو، تشنگى آور به دست
طهارت در روسيه غير ممكن، نماز در عين حركت، [ و در] راه به هر طرف كه ميسّر بشود، آن هم با تيمم بايد خواند، براى تحصيل يك واجب ترك صد واجب مىشود، به خصوص براى زن حرام است، با اينكه جاى ما اول نمره بود، و عملۀ راه آهن هم براى سفارشى كه«رضايوف»كرده بوده، و انعامى كه مىدادم، خوب خدمت مىكردند، باز مكرر مىخواندم:
دو روز است تا نان و آب آرزوست
مرا بهر يكى جامه خواب آرزوست
در«بادكوبه»چون آب بدى داشت، آب نخورده بوديم، اينجا يكى از عملۀ راه، تُنگ آبى سرد و خوشگوار آورده بود، ملاحظه پاكى و نجسى نكرده، همه را خورديم!! خيلى آب خوبى بود.
در«تفليس»اشخاصى كه با ما هم نمره بودند، عوض شدند، دستۀ ديگر از زنها و مردهاى«روس»آمد[ ند] ، مرتب به جهت اول شب قدرى اطاقها خلوت شد، و همان دختر كه عملهباشى باشد آمد، درى بين اطاق ما و اطاق ديگرى بود باز كرد، دو اطاق به تصرف ما داد، قدرى جاى ما وسيع شد، يك منات انعام گرفت، يك ساعت به غروب