28«خادمباشى»به سلامتى حركت كرده، حضرات اهل منزل رفتند منزلِ جناب « حاجىمعتمد »، سر راه عروس را ملاقات كرده، از«دروازه سراب»بروند، و خود حقير يك مرتبه بدون اطلاع از اطاق در آمده، و با دو سه نفر نوكر در صورتى كه اطاق مملو از جمعيت بود روانه شدم، [ و] تا حضرات مطلع شدند، به«دروازه بالا خيابان»رسيده بودم.
قال رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله : تَفَأَّلُوا تَجِدُوا 1
فالهاى نيك زده شد، چنانچه اولى كه از منزل بيرون آمدم« فتح اللّٰه خان »پسر « عبدالمجيد خان تيمورى »را در روبرو ملاقات كرده، با او خداحافظى كردم، در ورود به خيابان« حاجى شيخ يحيى» و در دم دروازه« مؤيدالممالك» را ملاقات كردم، از مشايعت « اميرزاده خانم »، صبيه مرحوم« سهامالملك» كه ايشان هم به«مكه»مىرفتند، مراجعت مىكرد و نيم فرسخى برگشته، مشايعتى هم از من كرد.
بحر آباد
شب يكشنبه دهم، منزلى در« بحرآباد »دو فرسخى شهر [ مشهد] ، ملك جناب حجةالاسلام آقاى« حاجى ميرزا حبيب اللّٰه» بود، در باغ ايشان منزل كرده، خيلى خوش گذشت، غذاى پخته از شهر آورده بودند، صرف شد، همراهان چهار نفراند:
اهل منزل «والده ميرزا على نقى»، و« عيال جناب حاجىميرزا عبدالمجيد خادمباشى»، كه محض تنها نبودن اهل منزل قرار دادم، او كرايه خود را بدهد و همراه بيايد، سيم« ميرزا اسداللّٰه تيمورى» كه امسال سال چهارم است كه به سِمت نظارت نوكرى، صداقتى با من مىكند، تاكنون از او خلافى نديدهام، تا بعد چه شود. چهارم « كربلايى محمدحسن خرمآبادى» 2، كه برادرش« حاجى غلامحسين »صاحب كار املاك من است، و هر دو برادر با هم ادارۀ كارهاى« نيشابور» من را مىكنند، اگر چه دهاتى است، اما