375انصار است و نه مهاجرين.همچنين خود به صراحت تصريح مىكند كه به اخبار يهود مدينه نمىپردازد.
سمهودى از ابن زباله نقل مىكند ولى يادآور مىشود كه اخبار ابن زباله را خلاصه مىكند 1يا با روايات ديگر مىآميزد و يا بخشى از آن را عمدا حذف مىنمايد.حتى در جايى اخبار او را ضعيف مىشمارد و مىگويد با توجه به روايات يحيى آنها را نقل مىكند. 2
ابن زباله به شمارى از معاصرين خود متكى است؛چون زبير بن بكّار كه شاگرد او بوده و راوى كتابش.گر چه اين،كتابى دربارۀ عقيق تاليف كرده كه هم ياقوت و هم ابن زباله از آن نقل كردهاند،و محتمل است كه بكرى نيز در روايت مفصل خود از عقيق به آن كتاب نظر داشته است.
مورخ دوم از مورخان قديم مدينه يحيى بن حسن بن جعفر علوى است؛جد امراى مدينه در زمان سمهودى.او از شاگردان مالك بوده و در سال 277 در سن شصت و سه سالگى درگذشته است.نزد اصحاب حديث موثق است.سمهودى در چهل و شش موضع در جلد اول كتاب خود از او نقل مىكند و او از ابن زباله ولى يحيى از هفتاد تن ديگر نيز روايتى نقل مىكند.نام كتاب يحيى«اخبار المدينه»است كه طاهر بن يحيى آن را روايت كرده است و همچنين نوادهاش حسن.ديگران نيز كتاب او را روايت كردهاند.به نظر مىرسد كه نسخۀ طاهر بن يحيى را عدهاى از روات از جمله ابن فراس روايت كردهاند.ولى سمهودى در درجۀ اول به روايت شخص طاهر اعتماد ورزيده است.
سمهودى از ابن شبّه هم روايت مىكند.ابن شبّه معاصر يحيى و اندكى پيش از او بوده است.بيشتر چيزى كه از او نقل شده مربوط است به اخبار مهاجرين يا قبايل حجازى كه در مدينه مستقر بودند و مناطق سكونتشان.آنسان كه مىتوان گفت تنها منبع در اين موضوعات است.علاوه بر اطلاعاتى كه در زمينۀ اقتصادى به ما مىدهد و معلوم مىدارد كه ابن شبّه به آن اهتمام مىورزيده است.اخيرا«تاريخ المدينه»اثر ابن شبّه از روى يك نسخۀ منحصر به فرد و غير كامل به چاپ رسيده است.از مطالعۀ آن برمىآيد كه سمهودى در هر چه از او در باب اماكن مدينه نقل كرده نهايت امانت را به جاى آورده است.