367او داده بود ابو هريره نيز آن را وقف فرزندان خود ساخت. 1
عبيد اللّه بن موسى را چاه سميحه بود در مدينه و از آب آن نخلستانى را سيراب مىكرد.شغب و بدا از آن زهرى بود.بنى مروان آن را به او داده بودند.همچنين از آن او بود آدامى در اطراف مدينه كه در آن نخل غرس كرده بود. 2
سعيد بن سليمان مساحقى را ملكى بود در ناحيۀ ضريّه به نام جفر.
و ابن مطيع را چاه و مزارعى بود به نام او ميان سقيا و ابواء. 3
وليد بن عثمان در حجاز صاحب غله بود.در زمان درو با چند تن از قوم خود به مزرعه مىرفتند.و او هزينه زندگى خانوادههايشان را مىداد تا برگردند. 4
عيسى بن موسى زمانى كه محمد النفس الزّكيه قيام كرد،اموالى در مدينه داشت.
سعيد بن دينار سرپرست آنها بود.رياح والى مدينه را مالى بود در بدر. 5
ابن مولى گويد:منصور بقچهاى پارچه به من داد و ده هزار دينار.من از آن ملكى خريدم كه هزار دينار حاصل مىداد.وقتى كه از يك طرف آن،كارگزار خود را كه در طرف ديگر ايستاده بود ندا مىدادم نمىشنيد. 6
عفّان بن مسلم گويد:عبد الرحمان بن عوف به مدينه آمد.رسول خدا ميان او و سعد بن ربيع انصارى عقد برادرى بست.سعد به او گفت:اى برادر از همه مردم مدينه دارايىام بيش است،نيمى از آن را تو برگير و مرا دو زن است نيكو از هر يك تو را بيشتر خوش آيد برگزين تا من طلاقش گويم و تو با او زناشويى كن. 7
سمهودى گويد:معجف يكى از واديهاى مدينه است.نام باغى است از آن عبد اللّه بن رواحه. 8
روح بن عباده گويد كه مادر سعد بن عباده درگذشت و او غايب بود.نزد پيامبر-ص-