343ابو سلمة بن عبد الاسد كه بويره را به او داد.
اراضى بنى نضير پهناور و آباد بود ولى نمىدانيم همۀ اراضى بنى نضير را تقسيم كرد يا بخشى از آن را و اگر بخشى از آن را تقسيم كرده،تكليف بقيه چه شده و چه كسانى بر روى آنها كار مىكردهاند و سهم حضرت رسول چه مقدار بوده و چه شده؟قول راجح در نزد ما اين است كه صدقات هفتگانه از سهم خود او بوده است؛زيرا از اراضى بنى نضير بوده است.
اراضى بنى قريظه بر وفق احكام خمس تقسيم شد.پس از آن كه پيامبر خمس خود را گرفت باقى را به تساوى ميان مسلمانان؛همانند غنايم منقوله تقسيم كردند.در اين باره نه از مقدار سهم پيامبر-ص-آگاهى داريم و نه از نام كسانى كه اراضى بنى قريظه ميان آنها تقسيم شده و آيا«اراضى»تقسيم شده يا«محصول»آن؟در هر حال از منابعى كه ما در اختيار داريم برنمىآيد كه چه كسانى در اراضى متعلق به هفتصد يهودى به كار پرداختهاند و كيفيت اداره و احكام عملشان چگونه بوده است.سكوت منابع،موجب اين عقيده مىشود كه آنچه تقسيم مىشد محصول بوده نه زمين؛زيرا زمين را در آن روزگاران چندان اهميتى نبوده است.
دربارۀ خيبر معلومات بيشترى داريم.دو روايت در دست داريم؛يكى آن كه پيامبر نصف آن و خمس نصف دوم را از آن خود ساخت.سپس باقى را به ميان مسلمانان تقسيم نمود.روايت ديگر اين است كه خمس از آن برگرفت و باقى را تقسيم كرد.درخور ملاحظه است كه نام كسانى كه در اين تقسيم ذكر شده و سهمى كه به آنها داده شد.معلوم مىدارد كه سهمها مساوى نبوده است.در روايت آمده است كه سهم هر كس مقدارى از محصول بوده است كه آن را طعمه مىگفتهاند؛مثلا پيامبر فلان كس را يك وسق جو داد،فلان مقدار خرما از محصول خيبر داد؛يعنى از زمين صحبتى نيست بلكه از محصول صحبت است.همانگونه كه اين بخششها را هم طعمه ناميدهاند ولى نمىدانيم كه اين طعمه مستمر بوده و ثابت،يا نه.يا نمىدانيم كه به وارثان به ارث مىرسيده است،يا نه؟خبرى داريم در باب زمين عمر در خيبر كه آن را وقف كرده بود.جز اين خبرى در دست نداريم كه مسلمانى در خيبر ملكى داشته باشد.و نيز در جايى مطلبى نيامده كه اين اراضى ثروتمند سبب اختلاف و كشاكش ميان مسلمانان شده باشد.در حالى كه محصولشان چهل هزار وسق مىشده است.پس بايد بر اين عقيده باشيم كه اراضى خيبر مانند اراضى قريظه ميان مسلمانان تقسيم نشد،بلكه محصول آنها تقسيم شد.و نيز اراضى خيبر و قريظه عامل به وجود آمدن مالكيت خصوصى نگرديد،