321حقوقى دريافت مىكردهاند،مشمول پرداخت عطا نمىشدهاند.
7-عطاى كودكان؛از روايت چنين برمىآيد كه عمر بن عبد العزيز براى همۀ كودكان عطا مقرر كرد و سن كودكى را تا پانزده سالگى مقرر داشت.عمر بن عبد العزيز سن پانزده سالگى را از آن رو حد ميان خردسالى و بزرگسالى قرار داد كه براى او روايتى از ابن عمر نقل كردند كه گفته بود:«در روز احد پيامبر سپاه خود را عرض مىديد.من چهارده ساله بودم مرا اجازت نداد كه در جنگ شركت كنم.اما در روز خندق كه پانزده ساله شده بودم اجازت فرمود كه در جنگ شركت كنم»عمر بن عبد العزيز گفت:اين است حد بين خردى و كلانى و به عمال خود نوشت براى پانزده سالگان مقررى تعيين كنند و كمتر از پانزده سال را ملحق به عيالات مرد نمايند. 1
ابو معشر از نافع روايت كند كه عمر بن عبد العزيز در زمان خلافت خود به سراسر بلاد نوشت كه چهارده سالگان را عطا مقرر نكنيد و پانزده سالگان را چون جنگجويان عطا دهيد.
اما مقدار عطاى اطفال،واقدى از پدرش روايت مىكند كه من خردسال بودم مرا دايهام نزد ابو بكر بن حزم برد او يك دينار در دست من گذاشت.من در سال 100 متولد شدهام.سال بعد دينارى ديگر بر آن افزود و دو دينار شد. 2
اما عطا بعد از خلافت عمر بن عبد العزيز:در اين باب اشارات اندكى آمده است.در زمان خلافت هشام خبرى هست از مردى از انصار از بنى حارثه كه نامش را از ديوان عطا قلم گرفته بودند.به هشام بن عبد الملك گفت:كه من مردى هستم از انصار كه به اين سن رسيدهام و نام من در ديوان عطا نيست.اگر خواهد نام من ثبت كند.
هشام رو به او كرد و گفت:به خدا سوگند چيزى براى تو مقرر نمىكنم تا در چنين شبى از سال آينده.
ابن شبّه از...عمر بن على بن ابى طالب روايت مىكند كه چون زيديه بر هشام خروج كردند،هشام يك سال عطاى مردم مكه و مدينه را بازداشت.زبير بن بكّار روايت كند كه نصيب نزد عبد الواحد النصرى رفت.او امير مدينه بود.نصيب مىخواست براى قوم خود بنى ضمره مقرريى معين شود.پس همه را نزد او برد.در آن ميان چهار تن بودند كه هنوز به حد