307عمر براى بعضى از افراد عطاى مخصوص مقرر داشت؛مثلا عبد الله بن عمر را سه هزار درهم و عمر بن ابو سلمه را چهار هزار درهم و اسامة بن زيد را بنابر بعضى روايات چهار هزار درهم معين كرد.در بعضى روايات آمده است كه براى او سه هزار و پانصد درهم معين كرد. 1
عمر نخست مقرر داشته بود كه كودكان را،موقع از شير بازگرفتن،عطا دهند ولى پس از اندك زمانى اين حكم را لغو كرد و گفت از همان آغاز ولادت دهند.مىگويند سبب آن بود كه زنى براى رسيدن به عطاى فرزند،او را پيش از موقع از شير بازگرفته بود و شنيدن اين خبر سبب تشويش او شده بود.
براى نوزاد صد درهم مقرر داشت.خلفاى بعد از او همين قاعده را مجرى داشتند.
زهير بن ابو اسحاق گويد كه جدّم نزد عثمان رفت،عثمان پرسيد كه اى شيخ چند سر عائله دارى؟جدم پاسخ داد.عثمان گفت:براى تو پانزده مقرر كرديم؛يعنى هزار و پانصد و براى عائلهات،هر يك صد.
فضيل بن عطيّه گويد:وقتى زاده شدم پدرم مرا نزد على-ع-برده بود،او براى من صد درهم مقرر كرده بود. 2و پدرم را نيز عطايى ارزانى داشته بود.مردى از خثعم گويد كه مرا فرزندى در وجود آمد.نزد على-ع-رفتم براى او صد درهم مقرر داشت.
در كتاب«الاموال»آمده است كه عثمان نوزاد را پنجاه درهم مىداد و چون يك ساله مىشد نامش را در صد درهمىها ثبت مىكرد.محمد بن هلال المداينى گويد كه جدۀ من هر روز به خانۀ عثمان بن عفّان مىرفت.روزى عثمان او را نديد.از زن خود پرسيد:فلان را نمىبينم.زنش گفت:ديشب پسرى زاده است.عثمان پنجاه درهم نزد او فرستاد و گفت اين براى فرزندت چون يكساله شد به صد درهم خواهد رسيد. 3
معاويه قاعدۀ عمر را برهم زد و كودك را پس از شير بازگرفتن مقررى مىداد.عمر بن عبد العزيز بكلى عطاى كودكان را قطع كرد،مگر براى هر كس كه مىخواست.
و گويند كه عمر بن عبد العزيز ميان كودكان از شير بازگرفته قرعه مىزد،اين كار را بر او