19توجه كند. من هم روحيه و منشش را مىپسندم.
او كسى است كه پيش از نماز، دل و جان را از عطر دلانگيز ذكر و مناجات و شميم روحبخش آيات الهى سرشار مىسازد. هر دو، كتاب آسمانى را با احترام برمىداريم. خالصانهترين بوسهها را نثارش مىكنيم و رو به قبله مىنشينيم.
خدايا، تا نام قبله مىآيد، دوباره تپش قلبم زياد مىشود. اصلاً دلم فرو مىريزد. باز هم پرِ پرواز مىيابم و در آسمان خيال سير مىكنم. با خود مىگويم بايد چنان بايستم كه با قبله هم سو باشم. اگر خدا بخواهد، به زودى، قبلۀ مسلمانان جهان را لمس مىكنم آن هم از نزديك نزديك. اشك شوق بر گونههايم مىلغزد و گرمى آن را بر گونههايم حس مىكنم.
محمد كتاب آسمانى را گشوده است و با صدايى دلنشين، قرآن مىخواند. انگار سورۀ مؤمنون است:
«اَلَّذِينَ هُمْ فِي صَلاٰتِهِمْ خٰاشِعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ...» 1 خدايا، تحفۀ آسمانى ام، كدام رشتۀ نور و هدايت است. كتاب زندگى را مىگشايم و سورۀ نور نصيبم مىشود:
«رِجٰالٌ لاٰ تُلْهِيهِمْ تِجٰارَةٌ وَ لاٰ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّٰهِ وَ إِقٰامِ الصَّلاٰةِ وَ إِيتٰاءِ الزَّكٰاةِ يَخٰافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصٰارُ » 2؛ پاك مردانى كه هيچ كسب و تجارتى، آنان را از ياد خدا و به پا