11اين سخن حضرت نصّ صريح و آشكارى است بر اينكه چنين اولويتى كه خدا آن را براى او، بر مردم ضرورى و لازم اعلام كرده است هم اكنون اين اولويت از آن اميرالمؤمنين على عليه السلام مىباشد. آيا با وجود تفاوت ميان اين حقيقت بزرگ و حمل لفظ و واژۀ «مولى» بر دوست و ياور، مىتوان سخن رسولاكرم صلى الله عليه و آله را از آنچه صريح در آن است بيگانه ارائه كرده و گفتارش را از مقتضاى حال - يعنى از آنچه چنين اهتمام عظيمى آن را درخواست مىكرد - به دور انگاشت؛ چگونه اين اهتمام عظيم و بى نظير با توجه به اين هدف ساده و ناچيز - كه ممكن بود با كمترين بيان و ناچيزترين قيام و اهتمام آنرا برگزار كرد - قابل توجيه مىباشد؟!
بنابراين اعلام به چنان اولويت در خور اينگونه اهتمام خواهد بود، به خصوص كه نبىّاكرم صلى الله عليه و آله نزديك شدن وفات و به پايان رسيدن عمرش را نيز در اين جريان گزارش فرمود و بايد چنين موقعيّتى را با تعيين جانشين و قائم مقام متناسب دانست. و اعلام اين اولويت در جهت مصالح خود مردم بوده است، اين اولويت فوق امامتى است كه مردم آنرا درك مىكردند. و اين اعلام در برابر چشم و گوش مردم حجاز صورت پذيرفت؛ بنابراين سزا بود كه اهل حجاز - پس از رويداد عظيم - همه از شيعيان علىّ مرتضى عليه السلام و دوستانش مىشدند؛ اما از چنين روز عظيم