16فرمود: منزل نيز همينجاست، ان شاءاللّٰه. محلّ يادشده، زمينى از آنِ دو كودكِ يتيم نافع بن عمر نجار بود كه براى خشك كردن خرما به كار مىرفت. پيامبر صلى الله عليه و آله كودكان را فرا خواند و از آنان خواست كه آنجا را براى ساختن مسجد به وى بفروشند. آنان گفتند: يا رسولاللّٰه! ما آن را به تو مىبخشيم. حضرت نپذيرفت و سرانجام با پرداخت ده دينار، آن زمين را خريد. آن محلّ در آغاز خرابهاى بود كه چندين اصله درخت خرما و شمارى گور در آن قرار داشت، پيامبر فرمان داد با قطع درختان آن را هموار كنند و از تنه و شاخۀ درختان در ساختمان مسجد بهره گيرند.
پيامبر نقشۀ مسجد را چنين ترسيم كرد كه قبلۀ آن رو به بيتالمقدّس باشد؛ از اينرو، نخلها را به سوى قبله رديف كردند و براى بالا بردن پايههاى مسجد، زمين را حدود سه ذراع كندند. حضرت همچنين براى مسجد، سه در قرار داد: درِ جنوبى در انتهاى مسجد، بابالرحمه در غرب و باب جبرئيل در شرق، كه خود از همين در وارد مىشد. ارتفاع مسجد به اندازۀ بلنداى يك مرد بود و مساحت آن 1050 مترمربّع؛ يعنى راستاى شمالى - جنوبىِ آن هفتاد ذراع (35 متر) و راستاى شرقى - غربىِ آن شصت ذراع (30 متر).
مسجد با چوب درخت خرما و خشت فراز آمد و سقف آن با شاخههاى نخل پوشيده شد. پيامبر صلى الله عليه و آله در انتهاى مسجد سايهبانى نهاد كه آن را «صُفّه» خواندند و غريبان و بينوايان كه به اهل صُفّه شهرت يافتند، در آنجا منزل گزيدند.
قبله
مسلمانان در مسجد نبوى، شانزده ماه نماز را به سوى بيتالمقدس