22
ولادت زهرا عليها السلام
دهمين سال ازدواج محمّد صلى الله عليه و آله و خديجه فرارسيد - پيوندى مبارك كه ميان شريفترينِ همسران؛ يعنى محمّدِ صلى الله عليه و آله صادق، امين و برترين جوان قريش با بانويى پاك؛ يعنى (خديجه عليها السلام ) سرور زنان قريش برقرار شده بود - فرا رسيدن دهمين سال در حالى بود كه آنها براى استقبال از چهارمين ثمرۀ اين ازدواج پر بركت آماده مىشدند.
در اين سال حادثهاى بزرگ در تاريخ مكّه و بيت عتيق رخ داد كه همزمان با آن حادثه يكى از افتخارات پدر بزرگوار زهرا تحقّق يافت. قريش پس از ترديد طولانى بالأخره تصميم گرفت با بيم و هراس، خانۀ كعبه را بازسازى كند و اين به آن سبب بود كه جرقۀ آتش از آتشدان يكى از خدمتكاران جسته و به خانۀ كعبه اصابت كرده بود و پردۀ كعبه را به آتش كشيده و به بناى كعبه نيز صدمه وارد ساخته و بعد از آن حادثه از بالاى شهر مكّه سيل جارى شده و ديوارهاى خانه را ويران كرده بود؛ اين حادثه قريش را سخت نگران ساخت كه نمىدانستند چگونه بيت عتيق را - كه كانون اجتماعِ حج و قبايل عرب بوده است و خودشان كه ساكنان حرم بودهاند و در اين ميان نقش حساسترى داشتند - حفظ و حراست كنند.
با اينكه قريش براى تجديد بناى كعبه كاملاً آماده شده بودند، امّا در عين حال از خراب كردن آن براى تجديد بنا، بيم داشتند.
وليد بن مغيرۀ مخزومى كنلگ را به دست گرفت و گفت: «خدايا! هراسى نيست، ما جز خير اراده نكردهايم.» اين جمله را گفت و كلنگ را بر كعبه كوبيد و ديگران با ترس و وحشت تماشا مىكردند كه چه خواهد شد! شبى در نگرانى گذشت و ديدند هيچ اتفاقى نيفتاد، روز بعد همه به كارِ ساختِ بناى كعبه پرداختند و قبايل در پى جمعآورى سنگ براى اين بنا مسابقه مىدادند. محمّد صلى الله عليه و آله نيز در اين كارِ شايسته و جمعآورى سنگ با آنان مشاركت داشت.
وقتى بناى كعبه پايان يافت و نوبت به نصب حجرالأسود رسيد، قبيلهها براى اينكه