21است؟ چرا در رمى جمرات، بايد شمار و اندازۀ سنگها معين باشد؟ چرا زمان رمى محدود و موقت است؟ بر اساس كدام برهان عقلى، توقف در عرفات و مشعر و منا بايد در زمان خاصى از ماه ذىالحجه باشد؟ چرا بايد از مبدأ مشخصى طواف را شروع كرد و در نقطه معينى به اتمام رساند؟ از اينگونه پرسشها در اعمال و مناسك حج بسيار است كه پاسخى روشن و از نوعى كه ما به آن عادت داريم، وجود ندارد. اين وضعيت، روح تعبد را در كالبد ذهن حاجى زنده مىكند و جسم و جان او را براى اعمالى دشوارتر آماده مىسازد. مسلمان، يعنى كسى كه دل و جان و روح و تن خويش را تسليم حق كرده است، و حج تمرين تاريخى مسلمانان براى نيل به اين كرامت بزرگ است.
از ديگر ويژگىهاى حج محمدى(ص) گسترۀ تاريخى و جغرافيايى آن است. حج، عصارۀ همۀ تاريخ صدر اسلام در ايامى معدود و در ميان نمايندگان همۀ ممالك اسلامى است. هيچ عبادتى و هيچ برنامۀ دينى ديگرى را نمىتوان يافت كه چنين عرض و طول شگفتى داشته باشد. در اين فريضۀ جهانى و در عين حال متمركز، هر ساله از هر دههزار مسلمان در هريك از كشورهاى اسلامى، يك نماينده مىآيد و با خود اخبار و آمال و واقعيتهاى منطقۀ خود را نيز مىآورد. چنين گردهمايى عظيمى با چنان پشتوانهاى از دين و معنويت، در هيچ دين و آيين و ملتى سابقه ندارد. بدين رو است كه صديقۀ كبرى، حضرت فاطمۀ زهرا(عليها السلام) حج را استوارسازى پايههاى دين خوانده و آن را در شمار اصلىترين آموزههاى قرآن و سنت شمردهاند.
حج هر ساله بهانه مباركى براى مسلمانان و هيأتهاى نمايندگى سراسر جهان اسلام است تا در اجتماعى بزرگ و باشكوه گرد هم آيند و ضمن رايزنى دربارۀ وضعيت جهان اسلام، از معارف و ميراث معنوى اين ماه رحمت بهره ببرند. حج، سى مرغ پراكنده را به سيمرغ قافنشين تبديل مىكند و جهانى را زير پر خود مىگيرد. آنگاه كه مسلمانان گرد كعبه مىگردند، گردش عظيم و شكوهمند امتى به نمايش در مىآيد كه همۀ منيتها و فرديتهاى خود را در شهر و خانۀ خويش باقى گذاشتهاند و جز مهر و همدلى با خود نياوردهاند. از اين رو است كه مىتوان با اطمينان گفت حج