17و اشراف هم به سهولت او را پذيرفتند. 1 با اين حال، وى براى هيچ يك از خلفاى عباسى يا فاطمى را بر منبر مكه و در خطبه جمعه دعا نكرد و هر يك از امراى كاروان حج عراق و مصر، براى خلفاى خود دعا مىكردند. 2
بدين ترتيب مكه از دست اشراف بيرون رفت، 3 چيزى كه سبب آزردگى آنان شد و خشم بنى ابى الطيب - كه شاخهاى از بنىسليمان بن عبداللّٰه بن موسى بن جون بودند - را در پى داشت. 4 دسته اخير كسانىاند كه مورخان، آنان را سليمانى، منسوب به سليمان بن عبداللّٰه ثانى 5 ناميدهاند.
اين گروه به مكه حمله كرده و بر آن مسلّط شدند و عبوله را بر كنار كردند.
در اين وقت، از ميان سليمانى ها، حمزة بن وهاس بن داود كبير (ابوالطيب عبدالرحمن) 6 براى مدت كوتاهى حاكم مكه شد؛ اما چندى نگذشت كه نبردى ميان بنى موسى و بنى سليمان آغاز گرديد كه به غلبۀ