42شد تا از او يارى بطلبد.
ايوبخان: على آقا سلام، صبح بخير، لابد تعجب مىكنى كه صبح به اين زودى اينجا چكار دارم، راستش را بخواهى خدا لطفش را شامل حال من هم كرد و من هم انشاءَاللّٰه عازم هستم، اما مىخواستم بنا بر كلام بزرگان كه گفتهاند: «الْإكرام بالإتمام» اين اكرام را به پايان برسانى و به من بگويى چه كار خيرى انجام دهم تا كفاره تأخير بيست سالهام از رفتن به حج محسوب شود؟ بلكه با خاطر آسودهترى به انجام اعمال بپردازم.
على: خيلى خوشحالم كه مىبينم شما هم فرمان خداوند را اجابت كردهاى و قصد انجام حج دارى. عرض كنم خدمت ايوبخان يا به عبارت بهتر حاج ايوب آينده، شما كار خاصى لازم نيست انجام بدهيد، همين كه پشيمان شدهاى خودش توبه و بهترين كار خير است، خداوند رحيم به همين اندازه هم از انسان راضى مىشود و توبه را مىپذيرد، فقط زودتر براى حج ثبتنام كن تا شيطان وسوسه نكند، اما براى اين كه محكمكارى كرده باشى در وصيتنامهات هم بنويس كه اگر قبل از رفتن به حج دعوت حق را لبيك گفتى كسى را به نيابت از شما به حج بفرستند.
انشاءاللّٰه كه حادثهاى پيش نمىآيد و خودت با سلامتى به اين زيارت بزرگ نائل مىشوى ولى براى احتياط اين كار خوب است، چون حج از گذشته بر ذمه شما مستقر شده است و بايد حتماً انجام شود.
ايوبخان: ولى من مىخواهم يك كار اضافهاى انجام دهم كه مناسب با اين تأخير از رفتن به مكه باشد و هم كفاره گناه بيست ساله محسوب شود.
على: عرض كردم چيزى بر شما واجب نيست و يك توبه واقعى