21- آقا را تماشا كن، با اين وضع مالى فكر مىكند مستطيع است، بنده خدا! ايوبخان پنج تا مغازه دارد و هنوز مىگويد من فقيرم، آنوقت تو خيال مىكنى مستطيع شدهاى؟!
على: ايوبخان به من چه؟ من بايد به فكر حساب و كتاب و قيامت خودم باشم، مگر آيه قرآن نمىفرمايد:
«... وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعٰالَمِينَ » 1
«براى خدا حج آن خانه به عهده مردم است بر هر كس استطاعت دارد، و هر كس كافر شود خداوند از تمامى جهانيان بىنياز است».
من اگر مستطيع باشم و حج نروم گناه كبيره كردهام، به فرموده قرآن كافر شدهام. در روايت است كه اگر كسى بدون عذر حج واجبش را به جاى نياورد در حال مردن يا به يهوديت مىميرد و يا به نصرانيت. شما يك چيزى بگو آقاى نساج، شما الحمدللّٰه اسمت هم ناصر است، پس ما را در اين راه خير يك نصرتى بكن.
ناصر: راست مىگويند، آخر تو كه چيزى ندارى، لابد براى همين يك دانگ از دكانى كه خريدهاى و نصف پولش را هم هنوز بدهكارى خواب ديدهاى؟!
على: حكم خدا كه يك دانگ و چند دانگ برنمىدارد، اگر مستطيع شدهام بايد بروم، حالا به فكر افتادهام حساب كنم تا ببينم اگر اين يك دانگ دكان را دوباره بفروشم و قرضهايم را بدهم چقدر باقى مىماند؟