77الهى متذكّر مىشوند. آيۀ 159 سورۀ بقره از «صفا» و «مروه» به عنوان شعائرالله ياد مىكند. در آيۀ دوّم سورۀ مائده نيز شعائر (كلّيّۀ مناسك و موضعات مربوط به حجّ، حتّى «هَدى» و «قَلائِد»: قربانيهاى حاجيان اعم از آن كه علامت قربانى به گردن آنها باشد يا نباشد) به خداوند نسبت داده شده است. در آيۀ 32 سورۀ حجّ نيز، پس از آن كه در آيات قبل به موضوعات مربوط به حجّ اشاره مىشود، به طور عام آنها را شعائرالله ناميده و مىفرمايد: ذٰلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعٰائِرَ اللّٰهِ فَإِنَّهٰا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ؛ «اين است سخن حقّ و هر كس شعائر دين خدا را بزرگ و محترم دارد، خوشا بر او كه، اين صفت دلهاى با تقواست.» 1بدين ترتيب همۀ اجزاء، اعمال، مكانها و زمانهاى مرتبط با حجّ، جملگى «نشانه»هاى الهى هستند كه تعظيم و تكريم و احترام آنها واجب بوده و بىاحترامى و هتك حرمت آنها و تجاوز به حدودشان مجاز نمىباشد.
گفتيم كه بنا بر اخبار و روايات، صفا و مروه، نماد آدم و حوّا هستند كه به هنگام هبوط، آدم(ع) بر صفا فرود آمد و حوّا بر مروه. و زندگى بين اين دو و با حضور اين دو در جريان است، و بدون حضور و وجود هر كدام از اين دو، حيات ابتر مىماند و نسل بشريّت منقرض مىشود. تمركز بر يكى و غفلت از ديگرى، زندگى را از جريان طبيعى خود خارج مىكند. و انطباق اين دو بر يكديگر، و همسان و يكى پنداشتن آنها نيز ممكن نيست.