10دوست من رسول خدا فرمود: اى على! توبر خدا وارد خواهى شد درحالىكه شيعۀ تو از خدا راضى و خدا نيز از آنها راضى است، و دشمن تو بر او در مىآيد در حالىكه ناخشنود و خشمناك و سَرِ آنها به علّت تنگى غُل در بالا قرار گرفته و يا به دهانِ آنها لگام زدهاند. آنگاه براى اينكه اين حالت را نشان دهد دستش را در گردنش جمع كرد.
جاى بسى شگفتى است كه ابنحجر پنداشته منظور از شيعه در اينجا عبارت از اهلسنت هستند! من نمىدانم آيا اين سخنِ ابنحجر از آنرو است كه شيعه و اهلسنت دو لفظِ مترادف به شمار مىروند!، و يا گفتارِ او از وحدتِ اين دو فرقه نشأت گرفته است!، و يا آنكه اهل سنت از لحاظ پيروى و دوستى نسبت به اهلبيت در سطح نمودارترى از شيعه قرار دارند!، يا نمىدانم براى چيست؟!
ابنحجر همچنين گفته است: حافظ جمالالدين زرندى از ابنعباس آوردهاست كه وقتى آيۀ زير نازل شد:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ . 1