52ذمّه ستانده مى شود. 1
شافعى قائل است: «غنيمت و فَىءْ در اين خصوص كه به تمام هر دو، خمس تعلّق مىگيرد، با هم يكسانند و از آنِِ كسانىاند كه خداى متعال از آنان در دو آيۀ شريفۀ مزبور با هم و به گونۀ مساوى، نام برده است. سپس احكام آن درخصوص چهار پنجم غنيمت، آن گونه كه خداى متعال آن را بر زبان رسول گرامى خود و در كردار وى تبيين فرموده، با يكديگر متفاوت مى شوند. آن حضرت چهار پنجم غنيمت را بر اساس آن چه در تقسيم غنيمت وصف نمودم و غنايمى است كه با لشكركشى به دست آمده، بين كسانى كه در نبرد شركت داشتهاند، اعمّ از بىنياز و نيازمند، تقسيم كرده است. 2»
شافعى سپس مىافزايد:« فَىءْ، اموالى است كه بدون لشكركشى به دست آمده است و سنّت نبىّ اكرم (ص) در مورد چنين اموالى كه خدا آنها را در آبادىهاى عربنشين، به آن حضرت باز گردانده، اين است كه چهار پنجم آنها ويژۀ رسول خدا (ص) است بىآن كه مسلمانان در آن دخالتى داشته باشند و حضرت، آن ها را هر گونه خدا وى را رهنمود گشته باشد، مقرّر خواهد داشت.» 3
جايى ديگر شافعى گفته است: پايه و اساس كارى كه